دوشنبه, ۵ آذر ۱۴۰۳، ۱۱:۲۹ ق.ظ

وبسایت تخصصی سواد رسانه

فــــراپــــرده

برای دعوت اساتید با این شماره تماس بگیرید :
09194403050

فراپیشنهاد

  • نقد و بررسی کامل فیلم تایگر زنده است «Tiger zinda hai 2017»

    نقد و بررسی کامل فیلم تایگر زنده است «Tiger zinda hai 2017»

    وقتی سلمان خان سردار سلیمانی هند می شود!


    درآمدی بر سینمای هند همراه با نقداستراتژیک فیلم «تایگر زنده است»


    سلمان خان این بار در دل داعش...


    با تحلیل اختصاصی فراپرده از: 

    پرفروشترین فرنچایز تاریخ بالیوود

    جدیدترین و پرفروش ترین فیلم سلمان خان

    سیاسی ترین فیلم بالیوود در سال های اخیر

    برنده جایزه بهترین جلوه های ویژه در جشنواره 2018 Filmfare

    همراه ما باشید ...

فرابازدید

نويسندگان

همراهان ما

۴

تحلیل و بررسی کامل بازی Splinter cell blacklist

 سواد بازی های رایانه ای نقدبازی

تحلیل و بررسی کامل بازی Splinter cell blacklist

وقتی روحانی ترور نمیشود!!!


یوبیسافت این بار در تهران...


تحلیل تخصصی بازی رایانه ای اسپلینتر سل بلک لیست

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پارادوکس های آمریکایی

 

 

این روزها مقوله سیاست در بازی های رایانه ای جایگاه ویژه ای پیدا کرده و به سوژه ای مهم و پرطرفدار در این صنعت تبدیل شده است. از همین روست که هر سال شاهد ساخت و عرضه تعداد زیادی بازی با ضممون سیاست هستیم. بازسازی بخش هایی از جنگ جهانی، طراحی جنگ های احتمالی و آینده نگر، حمله به یک کشور خاص، تولید بازی های پروپاگاندا و تبلیغاتی و یا تحریف تاریخی سیاسی یک کشور، تنها بخش کوچکی از صدها سوژه ای هستند که این روزها در صنعت بازی های رایانه ای به وفور به آن ها پرداخته می شوند. اما در این بین بازی هایی که تحت لیسانس "تام کلنسی" تولید و عرضه می شوند نسبت به سایر بازی های هم سبک خود از شاخصه های ویژه ای برخوردار هستند. بازی هایی که بیشتر تمرکز آن ها بر داستان های نظامی- سیاسی با دیدگاه آینده محور است و در این بین نگاه ویژه کلنسی به منطقه خاورمیانه و به تازگی کشور ایران، جای تامل دارد. حال ببینیم که تام کلنسی کیست و در این صنعت از چه جایگاهی برخوردار است؟

 

معمولا در دنیای مجازی درمورد شخصیت تام کلنسی دیدگاه های متفاوتی وجود دارند، اما اکثر این دیدگاه ها به بعد داستان نویسی و خلق آثار هنری وی محدود می شوند و کمتر به بعد سیاسی زندگی وی و تاثیرات آثار او بر مقوله سیاست بین المللی پرداخته شده است. 

 

 

تام کلنسی کیست؟


تام کلنسی


توماس لئو کلنسی (Thomas Leo Clancy Jr)، در 12 آپریل سال 1947 در بالتیمور دیده به جهان گشود. 
 
وی در سال 1969 در رشته ادبیات انگلیسی از کالج سلطنتی بالتیمور فارغ التحصیل شد و به عنوان کارگزار بیمه در مریلند مشغول به کار گشت. علاقه شدید او به نگارش رمان، باعث شد تا وی در سال 1984 اولین اثر خود با عنوان The Hunt For Red October که به ماجرای حمله ناموفق یک ناو شوروی سابق به کشور سوئد اشاره می کرد را منتشر سازد. بدین ترتیب تام کلنسی به طور رسمی نام خود را به عنوان نویسنده رمان های نظامی، جاسوسی و تکنولوژیک مدرن (جنگ های مدرن) مطرح ساخت. 
 
تام کلنسی یکی از سه نویسنده ای است که در سال 1990، 2 میلیون نسخه از کتابش در اولین چاپ به فروش رفته است. کتاب Clear And Present Danger وی توانست 1,625,544 نسخه به فروش برسد و عنوان پرفروش ترین رمان دهه 80 را از آن خود کند. وی همچنین در سال 1990 به دلیل دستاوردهای ادبی خود،  موفق به دریافت جایزه Alfred Thayer Mahan از انجمن نیروی دریایی ایلات متحده آمریکا شد.
 

پس از کسب موفقیت های پیاپی کلنسی در خلق رمان های نظامی پرجزئیات و دقیق، وی بارها از سوی مقامات پنتاگون به عنوان مشاور ملی فضایی و همچنین مشاور بخش سیاست خارجی دعوت به همکاری شد. وی همچنین یکی از سهامداران بزرگ شرکت های ساخت و تولید سلاح در آمریکا است و طی جنگ های ایالات متحده با عراق و افغانستان توانست سود زیادی کسب نماید.


انجمن ملی سلاح


وی همچنین از سال 1978 عضو ثابت انجمن ملی سلاح ایالات متحده است. انجمن ملی سلاح (National Rifle Association)‏ سازمانی آمریکایی برای ترویج مالکیت سلاح‌های گرم و آموزش نحوه استفاده از آن در آمریکاست.
 

پیشگویی کلنسی در یکی از رمانهایش درمورد نابودی برج های تجارت جهانی توسط یک هواپیمای 474 ربوده شده انتحاری، از او چهره ای متفاوت به دنیا معرفی نمود و باعث شد تا موقعیت او در بخش امنیت ملی ایالات متحده آمریکا تثبیت شده و تئوری های او درمورد جنگ های احتمالی بیش از پیش مورد توجه سردمداران کاخ سفید قرار گیرد. 


مهارت تام کلنسی در خلق داستان های نظامی پرجزئیات و گه گاه پیشگویانه وی!!! باعث شد تا روئسای کمپانی هالیوود هم به سراغ آثار وی رفته و فیلم های زیادی بر اساس آن ها تولید نمایند.  
 
اما جذابیت و تاثیرگذاری صنعت بازی های رایانه ای بود که کلنسی را جذب خود کرد و باعث شد تا وی در سال 1996 استودیوی بازی سازی خود به نام Red Storm Entertainment را تاسیس نماید. بعدها کمپانی یوبی سافت (Ubisoft) استودیوی RS را خریداری نمود و تمام حقوق استفاده از نام تام کلنسی را برای مدت زمانی نامعلوم خریداری کرد و ساخت بازی بر اساس داستان های کلنسی را ادامه داد. البته به درستی مشخص نیست که کلنسی تا چه حد در ساخت این بازی ها سهیم بوده است، اما به نظر می رسد که در مقام مشاوره در نگارش داستان بیشتر بازی ها شرکت داشته است. 
 
 
از مهم‌ترین بازی هایی که تحت نام تام کلنسی تاکنون منتشر شده اند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
 
Rainbow six Series، Ghost Recon Series، H.A.W.X ،End War ،The Sum Of All Fears ،Shadow Watch ، Splinter Cell Series و...
 
 
 
در این بین سری بازی هایSplinter Cell  یکی از محبوب ترین و بزرگترین بازی های ساخت شرکت یوبی سافت به شمار می روند که در ابتدا بر اساس طرحی از تام کلنسی ساخته شدند. میزان محبوبیت این اثر تا حدی بالا گرفت که بعدها سری رمان‌هایی نیز بر اساس آن نوشته شدند. اما نکته قابل ذکر درمورد میزان محبوبیت این سری بازی در این است که دو رمان ابتدای این اثر را ریموند بنسون (Raymond Benson)، خالق سری داستان های جیمزباند به رشته تحریر درآورد. 
 
ریموند بنسون

حال ببینیم که اسپلینترسل به چه معنی است و چرا تا به این حد در میان کاربران محبوب شده است؟
 
 
 
اسپرینتر سل:
 
کلمه اسپلینتر سل درواقع نام رمزی یک برنامه آموزشی فوق سری در بخش عملیات ویژه سازمان Third Echelon، و یکی از زیرشاخه های سازمان امنیت ملی آمریکا (NSA) بود. همچنین از این نام به عنوان اسم رمزی برای مامورینی که تحت آموزش های خاص، به انجام عملیات هایی فردی می پرداختند نیز استفاده می شد. 
 
در این برنامه، با کمک تکنولوژی های فوق پیشرفته و تکنیک های خاص جاسوسی، سربازانی ویژه آموزش داده می شدند که می توانستند برای بدست آوردن اطلاعات و انجام عملیات، به خطرناک ترین مکان های دنیا اعزام شوند. هنگامی که بدست آوردن اطلاعات حیاتی وابسطه به امنیت ملی از راه های مرسوم امکان پذیر نبود، به مامورین عضو اسپلینتر سل اجازه داده می شد که خارج از چارچوب های موسوم وارد عملیات شده و اقدام به جمع آوری اطلاعات نمایند. 
 
در این بین سم فیشر، نخستین ماموری بود که برای آزمایش این برنامه انتخاب شد. پس از برنامه اسپلینترسل، برنامه دیگری نیز درون NSA به اجرا درآمد که به Shadow net معروف شد.
 
 
سم فیشر

سم فیشر کیست؟
 
ناوسروان (Fisher " Sam"Samuel)، عضو سابق سازمان Third Echelon، شاخه ای سری از سازمان امنیت ملی آمریکا (NSA) است. او اولین سربازی بود که توسط TE به عنوان مامور اجرایی در برنامه اسپلینترسل استخدام شد. فیشر استاد استفاده از سیستم مبارزاتی "کراوماگا" و مخفی کاری است و آموزش های بسیاری برای نفوذ و جاسوسی دیده است و اطلاعات زیادی درمورد مهارت های جنگی، مواد منفجره و تقریبا هر چیزی که بشود از آن به عنوان سلاح استفاده کرد، دارد. 
 
در سال 1989، فیشر جزو مامورانی بود که در پاناما طی عملیاتی به نام Just Cuase به بانکی با هدف پیدا کردن پول حاصل از معاملات مواد مخدر نیجریه، حمله کردند. سپس یک سال بعد را در خندق هایی بین بغداد و کویت گذراند. در این زمان همچنان که رهبری نیروی دریایی را بر عهده داشت، در عملیات های Desert Storm و جنگ های خلیج فارس نیز شرکت کرد. این رویدادها در کنار آموزش هایی که فیشر در طول این مدت دیده بود، نقش به سزایی در انتخاب او برای رهبری برنامه Splinter Cellـ Third Echelon داشت، جایی که کلنل ایروینگ لمبرت (Irving Lambert)- یک افسر عالی رتبه در سازمان NSA - فیشر را متقاعد کرد که به صحنه بازگردد و نقش مامور اجرایی را بازی کند. 
 
 
 
کمی بیشتر درمورد کراوماگا بدانیم: 
 
گفتیم که سم استاد استفاده از فنون کراوماگا است. حال ببینیم که کراومگا چیست و از طریق آشنایی با آن چگونه می توان به هویت واقعی سم فیشر پی برد؟
 
کراوماگا (Krav Maga) سیستم مبارزاتی است که اسرائیلی‌ها به عنوان پایه‌گذار و مروج آن، برای توسعه‌اش هزینه و انرژی فراوانی را پرداخت کرده‌اند. کراوماگا عبارتی عبری، به مفهوم "مبارزه همراه با تماس"، مشتمل بر یک سیستم دفاع شخصی و جنگ تن به تن است و وسعت قابل توجهی دارد. گفته می‏شود بر پایه ۲۴ تاکتیک اصلی و ۴۰۰ تکنیک و تاکتیک فرعی شکل گرفته است.
 
این سیستم توسط ایمی اسده ار (Imi Sde-Or) یک یهودی از اسلواکی ابداع و سپس توسط "لمی لشینفیلد" ابتدا برای نیروهای پلیس و ارتش اسرائیل و در سطح پیشرفته برای نیروهای امنیتی این رژیم از جمله بخشی از نیروهای سازمان اطلاعاتی خارجی اسرائیل (Mossad seal) به کار گرفته شد. البته فراگیری این رشته در حوزه امنیتی اسرائیل با ورود "مئیر داگان" به دفتر موساد در تل آویو و کسب عنوان دهمین رئیس موساد از سال ۲۰۰۲، افزایش یافت و به نظر می رسد موساد در قالب این رشته حتی بهره‌برداری‌های اطلاعاتی نیز انجام می‌دهد. 
 
با توجه به صحبت های ارایه شده در بالا کاملا واضح است که سم فیشر یکی از اعضای ارتش اسرائیل است که در ارتش آمریکا به عنوان نیروی پوششی مشغول به کار است. نام او (ساموئل) هم تاییدی بر این موضوع است. 
 
 
 
هالیوود در خدمت ورزش اول اسرائیل
 
یکی از مهم ترین دلایل توسعه روزافزون این رشته که ضروری است جداگانه به آن پرداخته شود، حمایت بی‌حد و حصر هالیوود از این رشته است، به گونه ای که در شرایطی که روزگاری تکنیک‌های رشته های رزمی آسیای شرقی همچون کونگ‌فو، معیار طراحی صحنه های ورزشی بود، امروزه کرواماگا از این فرصت بهره برده و کم‌کم جای این رشته ها را می‌گیرد. 
 
در فیلم‌های بت من، فرشتگان چارلی و چند فیلم مشهور هالیوودی از تکنیک های این رشته بهره گرفته شده که سایت های این رشته برای تبلیغ آن، به این فیلم‌ها نیز اشاره می کنند و بر محبوبیت و مقبولیت خود نزد عوام می‌افزایند.
 
درواقع هالیوود یکی از بزرگ‌ترین خدمت گذاران ورزش اول اسرائیل است، که باعث رشد این رشته شده و این مسئله یک دغدغه اساسی است و بسیاری از هواداران این رشته‌ها به عشق آن شخصیت های هالیوود و بدون کوچک ترین پیش‌زمینه‌ای به این رشته‌ها می‌پردازند.

آهنگ اسپلینتر بلک لیست

صدور فرهنگ صهیون در سایه ورزش
 
آنچه مسلم است، در ساختار این رشته نمادهای یهودیت افراطی که عموماً در قالب فرهنگ صهیون می‌گنجد، به کرات مشاهده می‌شود و درواقع اسرائیلی‌ها به خوبی از ظرفیت بالقوه ورزش برای انتقال فرهنگ و عقاید خود به سایر ملل و اقوام استفاده برده و در این قالب، بسیاری از تفکراتی که یک فرد به شدت مخالف آن ها بوده و در حالت طبیعی حاضر به پذیرش نیست را به آن شخص می‌قبولانند. 
 
درواقع اسرائیل با تکیه بر کراوماگا، فرهنگ اسرائیل را به سهولت صادر می کند و ورزشکاران این رشته نیز با پیگیری برنامه‌هایی که برای این رشته در نظر گرفته شده، عملاً از این فرهنگ و دیدگاه‌ها پیروی می کنند.
 
نمادها، علامت‌ها و نشان‌های یهودی موجود در ابزار و پوشش‌های این رشته، الفاظ عبری که در ادبیات فنی و تخصصی این رشته بکار گرفته می‌شود، تماماً سبب‌ساز گرایش ورزشکاران این رشته به سمت اسرائیل و درآمیخته شدن با این رژیم اشغالگر می‌سازد که حس دفاع این اشخاص از کشورشان و مقابله با اسرائیل را کاهش می‌دهد.
 
به عنوان نمونه، ورزشکاری که این رشته می‌پردازد، عملاً باید الفاظ یهودی که برای تکنیک‌های این رشته بکار گرفته می‌شود را حفظ و بکار گیرد و به همین دلیل مجبور است با زبان عبری آشنایی پیدا کند، کما اینکه ووشوکاران، کارته‌کاها یا تکواندوکاران تا حدودی با الفاظ چینی، ژاپنی و کره‌ای و بعضاً با زبان این کشورها که مهد این رشته‌ها هستند، آشنایی می‌یابند. 
 
این موضوع، دغدغه رشد این رشته را در کشورهای مختلف علی‌الخصوص بلاد اسلامی افزایش می‌دهد و لزوم توجه بیش از پیش دولت‌های اسلامی برای جلوگیری از افزایش دامنه فعالیت این رشته را یادآور می شود. 
 
 
حال که با مقدمات لازم برای تحلیل بازی های تحت لیسانس نام تام کلنسی و به خصوص سری بازی های اسپلینتر سل و شخصیت سم فیشر آشنا شدید، در ادامه به تحلیل آخرین اثر ارایه شده در این باب می پردازم:
 
 
 
 
 
Splinter Black List
 
در سال 2012 نسخه ای از این بازی محبوب با عنوان لیست سیاه (Black List)  توسط شرکت یوبی سافت رونمایی شد که در آن سم فیشر یکبار دیگر به عضویت سازمان امنیتی (البته با ساختاری جدید) درآمده است و قصد دارد عملیاتی مهم و حیاتی را رهبری نماید. 
 
داستانی که در ابتدا معرفی شد از این قرار بود که:
 
شش ماه پس از حوادت بازی Conviction، در اثر حادثه ای یکبار دیگر پای سم فیشر به ماجرایی پیچیده باز می شود. گروهی از تروریست های خاورمیانه ای با انتشار لیستی از افراد بلندپایه اقتصادی و سیاسی کشور آمریکا به نام لیست سیاه (Black List)، قصد دارند تا تک تک آن ها را ترور نمایند. دلیل آن ها برای این کار وجود نیروهای اشغالگر آمریکا در کشورهای خاورمیانه و اشغال کشورهای مسلمان بیان شده است. 
 
خواسته آن ها این است که نیروهای آمریکایی هر چه زودتر خاک کشورهای آن ها را ترک نمایند. در این شرایط رییس جمهور آمریکا که به تازگی سازمان Third Echelon را به دلیل دسیسه ضد ریاست جمهوری و اقدامات تروریستی منحل کرده بود، دستور به تاسیس سازمانی سری و جدید به نام Fourth Echelon می دهد و سم را مامور رسیدگی به این ماجرا می کند.

اسپلینتر میراوا

در این دمو، شاهد بودیم که سم فیشر برای انجام عملیات وارد منطقه ای مرزی میان ایران و عراق می شود و در آنجا با نیروهای ایرانی (احتمالا سپاه قدس) درگیر می شود؛ ظاهرا در این بازی ایران عامل مهم این واقعه تروریستی معرفی می شد. طبق شواهد موجود قرار بود در این بازی هم سم فیشر به زبان فارسی صحبت کند و هم از منوهای فارسی استفاده شود. (شرح کامل این دمو را می توانید در اینجا مطالعه نمایید.)
 
اما پس از انتشار بازی، همه وقایع به گونه ای دگر رقم خورد و داستان بازی به دلایل نامعلومی دستخوش تغییرات اساسی شد. در ادامه به تحلیل و بررسی داستان جدید بازی خواهم پرداخت:
 
 
 
ماجرایی که از نو روایت شد!!
 
پس از ماجرای بازی Conviction، به دلیل نفوذ افراد خائن به سیستم امنیتی Third Echelon و اقدام علیه امنیت ملی آمریکا، رئیس جمهور پاتریشیا کالدول (Patricia Caldwell) اقدام به لغو این سازمان کرده و سازمان جدیدی با ضریب امنیتی بالاتر با عنوان Fourth Echelon را راه اندازی می کند. اما هنوز این سازمان آماده کار نشده بود که اتفاق غیرمنتظره ای رخ می دهد. گروهی متشکل از 12 تروریست خاورمیانه ای با نام رمزی مهندسین (The Engineers) با حمله به پایگاه نیروی هوایی آمریکا در جزیره گوام و نابودی آن، در پیامی ویدئویی رئیس جمهور را خطاب قرار داده و طی اولتیماتومی اعلام می دارند که این اقدام، اولین هشدار آن ها برای توجه دولت آمریکا به خواسته آن ها بوده است. طبق خواسته آن ها نیروهای آمریکایی باید هر چه زودتر خاک کشورهای اشغال شده (طبق ادعای بازی حدود دو سوم کشورهای جهان که آمریکا در آن ها پایگاه دارد) را ترک نمایند و درصورت عدم توجه به این خواسته، این گروه به ترتیب لیست سیاهی (Black List) که تهیه کرده اند اقدام به نابودی پایگاه ها و زیرساخت های مهم آمریکا خواهند کرد (در این لیست مختصات بخش هایی از خاک کشور آمریکا که قرار است مورد هجوم قرار گیرند ذکر شده است) 
 
در چنین شرایط بحرانی، سم فیشر از طرف رئیس جمهور به فرماندهی سازمانFourth Echelon منسوب شده و ماموریت می یابد تا ضمن نابودی اعضای کلیدی گروه تروریستی The Engineers، لیست سیاه را به دست آورده و از نابودی آن ها جلوگیری نماید. 
 
اندری کوبین

سم بلافاصله وارد عمل شده و درحالی که تا حمله بعدی حدود 4 روز و 10 ساعت دیگر زمان باقی است، به منظور دستیابی به اسامی اعضای گروه تروریستی و به طبع کشف اسامی موجود در لیست سیاه، وارد بنغازی لیبی می شود. علت انتخاب این نقطه، حضور آندری کوبین (Andriy Kobin)، قاچاقچی و دلال سلاح (فردی که در ماجرای ساختگی مرگ دختر سم نقشی کلیدی داشت) و دستگیری او توسط اعضای گروه تروریستی (به جرم خیانت) است. 
 
اسپلینتر

طی عملیاتی ویژه، سم موفق به نجات کوبین می شود و او اعتراف می کند که 6 هفته پیش مقدار زیادی سلاح به گروهی به نام The Engineers فروخته، ولی از مقصود اصلی آن ها بی اطلاع بوده است. همچنین کوبین اعتراف می کند که پول این معامله از منطقه ای مرزی در عراق به نام "میراوا" (منطقه ای واقع در سلیمانیه) به حساب او واریز شده است. (شباهت منطقه مورد مناقشه (سلیمانیه) در این بازی با منطقه مورد مناقشه در بازی Battlefield 3 هم جای تامل دارد.)
 
سم و گروهش بلافاصله برای انجام عملیات وارد منطقه مرزی میراوا می شوند و در آنجا با نیروهایی مواجه می شوند که همگی به زبان فارسی گویش می کنند!! اینطور به نظر می رسد که ایرانی ها کنترل این منطقه را در دست دارند. 
 

نکته: در دمویی که ابتدا به نمایش درآمد، نیروهای مستقر در این منطقه ظاهری شبیه به سربازان ایرانی و یا نیروهای سپاه قدس داشتند و پرچم کردستان در سراسر این منطقه دیده می شد. سم برای به دست آوردن اطلاعات، خودش را به شکل سربازان ایرانی درآورده بود و حتی به فارسی هم گویش می کرد و برای به دست آوردن اطلاعات یکی از فرماندهان پایگاه را با خشونت تمام به قتل می رساند. 
 
اما نکته جالب در اینجاست که زمان عرضه بازی، نه خبری از سربازان ایرانی با ظاهر نیروهای سپاه بود، نه پرچم کردستان و نه فارسی صحبت کردن سم فیشر!!! حتی سم در مواجهه با سربازان فارسی زبان اظهار می دارد که فارسی متوجه نمی شود و در گوام کسی نبوده که فارسی صحبت کند و به او فارسی آموزش دهد!!!
 
از ظواهر امر اینطور استنباط می شود که در ابتدا قرار بود محوریت اصلی شرارت ها به ایران ارتباط داده شود، اما اوضاع حاکم بر منطقه و حتی احتمال بروز برخی تنش های سیاسی، باعث شدند تا داستان بازی تغییر کلی کرده و ایران از محوریت اصلی، به بخش فرعی داستان فرستاده شود. اقدامی نادر که در کمتر فیلم یا بازی رایانه ای شاهد آن هستیم! البته حذف محوریت اصلی داستان پس از نگارش کامل آن و تغییر در اصل ماهیتی روایت، موجب شده تا تمامی بخش های داستان، دومینو وار دچار آشفتگی شده و از انسجام منطقی چندانی برخوردار نباشند و بازی در روایت کلی،  بسیار سطحی جلوه نماید. 
 
اسپلینتر

ادامه داستان:
 
سم وارد میراوا می شود و در آنجا جدید هایدوس (Jadid Haidos) را پیدا می کند. فردی عرب تبار که سابقا (پنج سال پیش) مامور MI-6 بوده ولی حالا به تروریست ها پیوسته و از اعضای The Engineers به شمار می رود. جدید موفق می شود پیش از رسیدن سم، حجم بالایی از اطلاعات را برای اعضای اصلی گروه ارسال نماید و سپس با شلیک گلوله به زندگی خود پایان دهد. 

جدید

سم پس از تحقیق متوجه می شود که این اطلاعات برای فردی به نام مجید صادق (Majid Sadiq)، عضو سابق دیگر MI-6 و فرمانده گروه تروریستی The Engineers ارسال شده است (نکته مهم در این بخش تعداد اعضای گروه تروریستی (12 نفر) و نام رهبر این گروه (صادق) است. به نظر نمی رسد که انتخاب این عدد و این نام اتفاقی باشد و به طور حتم عمدی توهین آمیز در استفاده از آن ها وجود دارد)

مجید صادق

از شواهد موجود (اطلاعاتی که سم به دست می آورد) مشخص می شود که قرار است حمله دوم تروریست ها به شیکاگو باشد. آن ها قصد دارند تا با آلوده کردن آب شرب شهر به ویروس سفلیس! دومین ضربه کاری خود را به آمریکا وارد نمایند. اما تیم عملیاتی به موقع موفق به خنثی کردن این عملیات می شوند. 
 
در ادامه ماجرا سم به دنبال یافتن شواهد بیشتر به پاراگوئه می رود و در آنجا موفق به دستگیری رضا نوری (Reza Nouri) می شود. رضا نوری، قاچاقچی بین المللی سلاح و تامین کننده تجهیزات جنگی برای گروه تروریستی The Engineers است و رابطه کاری نزدیکی با کوبین دارد.
 
پس از اولین حمله لیست سیاه، نام نوری مورد توجه Fourth Echelon قرار گرفت، اما به علت تغییر مکان های پی در پی، گروه موفق به دستگیری وی شد. حالا او در پاراگوئه توسط سم دستگیر می شود و برای محافظت از جان او (در مقابل مزدوران قاتل ایرانی!!) به زندان گوانتانامو منتقل می شود! در گوانتانامو، نوری اعتراف می کند که بخش مهمی از لیست سیاه به ترور شخصیت های عضو در سازمان Fourth Echelon و به طور خاص خود سم فیشر اختصاص دارد. 
 
سم به دنبال یافتن اعضای اصلی گروه تروریستی و لیست سیاه، ماموریت هایی را در لندن، تهران، فیلادلفیا، کوبا، مکزیک، لوئیزیانا، دنور و... انجام می دهد و سرانجام پس از کش مکش های بسیارموفق به نابودی گروه تروریستی و کشتن رئیس آن، مجید صادق می شود و از فاجعه ای عظیم جلوگیری می کند.  
 

و اما نکته قابل تامل این داستان:
 
چرا سم تصمیم می گیرد به تهران بیاید و ایران چه نقشی در این ماجرا داشته است؟
 
برای پاسخ به این سوال ها بهتر است از دیالوگ های خود بازی کمک بگیریم:
 
 
 
زمانی که سم و گروهش تصمیم می گیرند وارد تهران شوند، اتفاقاتی درون پایگاه هوایی آن ها رخ می دهد که بررسی آن ها می تواند در جهت تحلیل اتفاقات موجود ما را یاری نماید. در ادامه به این موارد اشاره می کنم:
 
 
 
برنامه تلویزیونی:
 
TV: ایران نمی خواد درها رو باز کنه؟ آیا باید درها رو با لگد باز کرد؟ دروغ! همش دروغ! یکبار دیگه آمریکا در حال تجربه یک واقعه تروریستی است... 
 
 
 
نکته: ظاهرا این اخبار اولین زمینه ساز آمدن سم به ایران بوده است. زیرا با توجه به این برنامه، در شبکه های تلویزیونی آمریکا انگشت اتهام به سمت ایران گرفته شده بود و سم باید صحت یا سقم آن را برای مردم و دولت آمریکا مشخص نماید. درضمن باید توجه داشت تهدیدی که از سمت ایران متوجه آمریکا پنداشته می شد، تهدید شیمیایی و یا حمایت از حمله شیمیایی تروریستی است. حال این موضوع را با جنجال غرب علیه سوریه مقایسه کنید!!
 
 
 
پس از اتمام این برنامه خبری، مکالمه ای میان اعضای تیم Fourth Echelon شکل می گیرد و موضوع ایران و چگونگی عملکرد تیم در قبال آن مورد بررسی قرار می گیرد. به این دیالوگ ها توجه کنید:
 
 
 
چارلی: حالا ما باید چیکار کنیم؟
 
گریم: ما پرونده هایی در دست داریم. اما مدرکی وجود نداره که ثابت کنه ایران در این موضوع درگیر شده.
 
چارلی: به نظر میاد اون ها (دولتمردان آمریکایی) نگران جزئیات نیستند.
 
سم: اسناد جعلی هستند یا واقعی مهم نیست. کنگره خون می خواد و می تونه اونو تو ایران پیدا کنه. تقریبا جنگ حتمی است، مگر این که ما بتونیم راه حلی پیدا کنیم.
 
چارلی: منظورت اینه که هیچ کاری از دست ما ساخته نیست؟ 
 
گریم: نه، ما دستمون اونقدرها هم خالی نیست.
 
چارلی: منظورت سفارت قدیمیه آمریکاست که حالا پایگاه سپاه قدس شده؟
 
سم: این یه عملیات بلند پروازانه است.
 
چارلی: حالا ما باید به رئیس جمهور چی بگیم؟ این که ما در حال رفتن به ایرانیم... رئیس جمهور؟ این طرح شماست؟
 
گریم: این عملیات اون (رئیس جمهور) نیست. عملیات منه.
 
سم: گریم، ریسک این کار خیلی بالاست، حتی برای ما.
 
گریم: این تنها راهیه که میشه از بروز جنگ جلوگیری کرد.
 
چارلی: بله، یا این که جنگ جدید رو شروع کرد.
 
سم: ما به تهران می ریم. این عملیات باید سریع انجام بشه. اونقدر سریع که دولت ما حتی متوجه این موضوع هم نشه.
 
چارلی: فکر می کنم حالم بده.
 
سم: تمرکز کن چارلی. 
 
چارلی: تو می خوای این کار رو تنهایی انجام بدی؟
 
سم: راه رفتن به اونجا رو نشونم بده.
 
چارلی: این (ساختمان سپاه قدس) یکی از امنیتی ترین مکان ها روی کره زمینه. هیچ راهی برای ورود به اونجا وجود نداره.
 
 گریم: رفتن به اونجا بخش سخت ماموریت نیست. آسمان اونجا قابل نفوذه و میشه درونش رخنه کرد.
 
چارلی: ما باید به شکل فیزیکی اطلاعاتو بدست بیاریم؟
 
گریم: من همه چیز رو برات محیا می کنم.
 
چارلی: اما ما نمی تونیم...
 
گریم: ضعیف نباش، به پیش روی فکر کن چارلی.

 

نکته: در اینجا دلیل ورود سم به تهران، نه دلیل خصمانه و متجاوزانه، بلکه دلیلی انسان دوستانه مطرح می شود. درواقع اینطور جلوه داده می شود که سم قصد دارد با ورود به تهران و جمع آوری اطلاعات لازم، عدم دخالت ایران در ماجرای لیست سیاه را ثابت کند تا از بروز جنگی خونین و کشتار مردم ایران جلوگیری نماید!! موضوعی که چرخشی 360 درجه ای نسبت به ماجرای اولیه بازی دارد. اما در اینجا نکات مهم دیگری نیز وجود دارند: موضوع اول در رابطه با ساختمان اصلی سپاه قدس ایران است. طبق صحبت های سم و افرادش، مکان سابق سفارت آمریکا حالا به پایگاه اصلی سپاه قدس تبدیل شده است!!!! این که چرا چنین ادعای ناشیانه ای از طرف سازندگان این بازی مطرح می شود هم خود جای تامل دارد! اگر در فیلم آرگو جاسوس آمریکایی وارد ایران می شود و گروگان ها را فراری می دهد، در این بازی هم جاسوس آمریکایی وارد ایران (بخوانید سفارت سابق آمریکا و امنیتی ترین نقطه جهان) می شود و اینبار اطلاعات فوق سری را می رباید! 
 
موضوع دوم درمورد ادعای وجود رخنه هوایی در آسمان مقر سپاه قدس است! در جایی مطرح می شود که این مقر امنیتی ترین مکان روی کره زمین است و در جای دیگر از وجود رخنه هوایی در آسمان آن صحبت به میان می آید. واقعا باید با این پارادوکس چه کرد؟
 

ادامه داستان:
 
سم پس از بررسی تمام جوانب عملیات آماده ورود به تهران می شود. اما برای نفوذ به مقر سپاه قدس نیاز به همکاری فردی با نفوذ در ایران دارد. برای این منظور گریم سرداری (ژنرالی) به نام "علی روحانی" را به سم معرفی می کند. به این دیالوگ ها در زمان ملاقات سم و سردار روحانی توجه کنید:
 

سردار روحانی: برو. عجله کن. چته تو احمق؟
 
سم: اون داره کمی چرت می زنه. از دیدار شما خوشحالم ژنرال. 
 
سردار روحانی: من با جاسوس های آمریکایی صحبت نمی کنم. (و سپس با سم درگیر می شود، اما سم او را تهدید می کند)
 
سم: حتی زمانی که همسر و فرزندت هدف گرفته شده باشن؟ منظورم اینه که اونها باید از بازار اومده باشن، ظاهرا امشب شام قرمه سبزی دارید؟
 
سردار روحانی: توی لعنتی...
 
سم: بهتره یه نفس عمیق بکشی و به این موضوع فکر کنی. من باید به درون مقر سپاه قدس نفوذ کنم، دنبال یه جواب می گردم.
 
سردار روحانی: من با لیست سیاه کاری ندارم.
 
سم: من برای توقف جنگ به چیزی بیش از کلمات تو نیاز دارم.  
 
سردار روحانی: نمی خوام به هیچیک از افراد من آسیبی برسه. اگه فقط به یکی از اون ها آسیب بزنی همکاری من با تو قطع میشه. 
 
سم: من نیومدم که به کسی آسیب بزنم. حالا حرکت کن.
 
گریم: سم، ظاهرا بلوفمون کارساز بود. 
 
سردار روحانی: این (اشاره به گوشی ای که سم به او می دهد تا در گوشش قرار دهد) برای منه یا برای مراقبای آمریکاییت؟
 
سم: برای توئه که بدونی من تنها نیستم.
 
سردار روحانی: مثل تو.
 
چارلی: سم، زمانی که به سرور مرکزی رسیدی از فلشی که بهت دادم استفاده کن. اینطوری می تونی اطلاعات لازم درمورد لیست سیاه رو تخلیه کنی.
 
 سردار روحانی: از وقتی که یه آمریکایی پاشو اینجا گذاشته زمان زیادی می گذره.
 
سم: از کاری که با این مکان کردید خوشحالید؟
 
سردار روحانی: بله، ما از سال 1979 تا حالا پیشرفت های زیادی داشتیم. (سپس سردار روحانی به نگهبان جلوی در اشاره می کند)، من حواس نگهبان جلوی در رو پرت می کنم. آماده باش.
 
سردار روحانی: سرباز، امشب اینجا اوضاع آرومه؟ 
 
سرباز: بله قربان. اوضاع مرتبه. 
 
سردار روحانی: قبلا با مزاحم ها روبرو نشدی؟ 
 
سرباز: نه ژنرال. تصور نمی کنم کسی اونقدر احمق باشه که بخواد وارد اینجا بشه. 
 
سردار روحانی: خودسری رو کنار بذارید. وقتی آمریکایی ها میترسن معلوم نیست بخوان چیکار کنن. 
 
سرباز: بله ژنرال. البته حق با شماست. 
 
سردار روحانی: سخت نگیر. ولی باید از تاریخ درس بگیریم و برای موفقیت تلاش کنیم. 
 
سرباز: چشم ژنرال. مچکرم. خیلی مچکرم. 
 
سردار روحانی: اگه می خوای از من تشکر کنی تلاش کن که سرباز خوبی باشی. تشکر زبانی لازم نیست. 
 
سرباز: بله قربان.
 
سردار روحانی: شب خوبی داشته باشی. 
 
سرباز: مچکرم قربان.

روحانی

* سردار روحانی سم را تا درون پایگاه راهنمایی می کند، اما درست لحظه ای که سم فکر می کرد کارها به خوبی پیش رفته از سردار رودست می خورد. 


سم: چرا منو به منطقه فوق امنیتی می بری؟
 
سردار روحانی: چون این تنها راهیه که برای من باقی گذاشتی. این تنها راه ورود ماست.
 
سم: ورود به کجا؟
 
سردار روحانی: زندان. جایی که ما افرادی مثل تو رو که تو کارمون دخالت می کنن اونجا نگه می داریم. 
 
سم: من اینجا هستم تا از بروز جنگ بین کشورهامون جلوگیری کنم.
 
سردار روحانی: اینو به اونهایی که تو هواپیما در حریم هوایی ما هستن بگو. 
 
سم: گاهی اوقات زمانی برای گفتگو وجود نداره.
 
سردار روحانی: مثل یه سرباز واقعی صحبت می کنی. ما تقریبا رسیدیم. عقب نمونی.
 
سم: چرا ایستادی؟
 
سردار روحانی: برای این که من حاضرم خانوادم کشته بشن تا این که مثل یه خائن به زندگیم ادامه بدم.
 
سم: بین حماقت و شجاعت تنها یه خط باریک وجود داره، سردار.
 
سردار روحانی: آمریکایی ها، شما فکر می کنید موسس شجاعت هستید. تاخت و تاز به اطراف، نشانه گرفتن سلاح به روی مردم بی گناه. شما هیچ ایده ای راجع به توقف لیست سیاه ندارید. حالا من به تو یاد می دم که چطور با تروریست ها باید رفتار کرد.
 
سپاه قدس

سم با کمک گریم از محاصره نیروهای ایرانی می گریزد و آن ها را با از پای در می آورد. از اینجا به بعد دیگر سم رسما اقدام به کشتن نیروهای سپاه می کند و جنگی غیر رسمی آغاز می شود!!!!
 
نکته: در اینجا سردار روحانی، از فرماندهان سپاه قدس معرفی می شود. اما ظاهر او (چه از لحاظ محاسن و چه یونیفورم) هیچ شباهتی به سرداران سپاه ندارد، به نظر شما آیا این موضوع حاصل درک نادرست شرکت یوبی سافت از وضع موجود در سپاه قدس است یا در طراحی این شخصیت عمدی وجود داشته است؟ شباهت فامیل این سردار با فامیلی رئیس جمهور جدید ایران هم در جای خود قابل تامل است. البته پیام این بخش کاملا واضح است: 
 
نماینده ایران (روحانی)  ابتدا با نماینده آمریکا (سم- یادآور عمو سام، نماد آمریکا) همکاری می کند، ولی در انتها درحالی که به نظر می رسد اوضاع به خوبی پیش می رود، او نیز به آمریکا نارو می زند.
 
صلوات یوبیسافت

از دیگر نکات مهم در طراحی این مرحله وجود پرچم های برعکس ایران در سرتاسر پایگاه سپاه قدس است! حال سوال این است که چرا این عمل که نشانه سرنگونی یک حکومت است، در یک نهاد مهم دولتی صورت پذیرفته است؟ آیا ایرانی ها از معنی این کار بی خبر بوده اند یا این هم یکی دیگر از نکات مسخره و ناشیانه این بازی است؟ نظیر چنین اتفاقی را می توان در فیلم تغییر شکل دهندگان 3 (Transporters 3) هم دید. پس می توان آن را بخشی از موجی ضد ایرانی در رسانه های غربی دانست و آن را اوج نفرت غرب از ایران تعبیر کرد. 

سپاه قدس

مطلب بعدی درمورد نوع عملکرد نیروی نظامی ایران در قبال تجاوز آمریکایی ها به کشور است. با وجود این که سم ادعا می کند برای جلوگیری از بروز جنگ وارد خاک ایران شده، اما در حرکتی احمقانه اقدام به کشتن نیروهای ایرانی می کند. اما نکته اصلی در اینجاست که نیروهای سپاه قدس حتی توان از بین بردن یک جاسوس آمریکایی را ندارند و سم به راحتی می تواند از سد آن ها عبور نماید و اطلاعات محرانه را به سرقت ببرد. تازه پس از این جریان هم گریم اقدام به حمله موشکی علیه ماشین هایی می کند که در تعقیب سم هستند، ولی باز هم از عکس العمل دولت ایران و نیروهای نظامی خبری نیست و معلوم نیست به چه دلیل ایران تا این حد در این مورد انفعالی عمل می کند. نظیر چنین رویدادی را در بازی Battlefield 3 هم شاهد بودیم. 
 


به این دیالوگ ها توجه کنید:
 
 
 
سم: هیچ خبری از نیروهای نظامی ایران نیست؟
 
گریم: خیلی عجیبه، اما کانال های ارتباطی هیچ تحرکی رو نشون نمی ده!
 
سم: ظاهرا اون ها سعی دارند این موضوع رو مسکوت نگه دارن. 
 
نوشته

* پس از تعقیب و گریزی طولانی سم موفق می شود خاک ایران را ترک کرده و وارد هواپیمای عملیاتی خود شود. درون هواپیما، گریم با رئیس جمهور آمریکا مشغول صحبت است. به دیالوگ های این بخش توجه کنید:
 
 
رئیس جمهور: این کار شما مایه تاسف بود.
 
گریم: البته.
 
رئیس جمهور: می دونی علت حضور تو در این عملیات چی بود؟ قرار بود تو چشم و گوش من باشی.
 
گریم: خانم رئیس جمهور، من هنوز هم چشم و گوش شما هستم.
 
رئیس جمهور: نه حالا که اعتماد من از بین رفته. (ارتباط رئیس جمهور قطع می شود)
 
سم: یالا، تو که انتظار تشکر نداشتی. 
 
گریم: تو نمی تونی موقعیت فعلی منو درک کنی.
 
سم: قمار با جنگ برای نجات زندگی، درسته؟
 
گریم: من برای هر کاری که انجام دادم دلیل خاصی داشتم.
 
سم: حدس می زنم که رئیس جمهور تنها کسی نیست که دنبال یه داستان خوب می گرده.
 
گریم: اطلاعات بدست اومده از سپاه قدس تایید می کنه که ایران هیچ ارتباطی با لیست سیاه نداره. 
 
 
نکته: معلوم نیست که مخالفت رئیس جمهور آمریکا با عملیات سم در ایران به این دلیل بوده که این کار ممکن است موجب بروز جنگ میان دو کشور شود یا این که ممکن است عملیات سم مانع بروز جنگ شود. البته با توجه به دیالوگ هایی که در ابتدا به آن ها اشاره شد (کنگره خون می خواد و می تونه اونو تو ایران پیدا کنه. تقریبا جنگ حتمی است، مگر این که ما بتونیم راه حلی پیدا کنیم.) به نظر می رسد که فرضیه اول صحیح باشد. پس درواقع می توان سم را ناجی مردم ایران دانست. این هم تصویر دیگری از منجی های آمریکایی!!! خودشان به بهانه های واهی بر طبل جنگ می کوبند و بعد خودشان از بروز جنگ ممانعت می کنند!!
 
روحانی

نگاه آخر:
 
با وجود این که شرکت یوبی سافت در آخرین لحظات اقدام به تغییر محتوایی داستان بازی نمود، اما باز هم موضوع توهین به ایران همچنان در دستور کار این شرکت باقی ماند و با وجود این که ایران از محوریت هدایت لیست سیاه خارج شد، اما به این بهانه یکبار دیگر از موضوع لانه جاسوسی، عقده گشایی شد و حتی تجربه کشتار سپاه قدس هم به کاربران داده شد. در این بازی سعی شده نیروی نظامی ایران و بخش امنیتی آن ضعیف و آسیب پذیر نشان داده شود و بر عکس مانند گذشته آمریکا قدرت مطلق و برتر جهان معرفی شود. در نهایت می توان بازی جدید را هم پروپاگاندای جدید آمریکا دانست، با این تفاوت که اینبار با ظاهری دوستانه از پشت خنجر می زند!



منبع: vgpostmortem.ir



تعداد بازدید: ۴۸۹۱

دیدگاه ها (۴)

  1. کارتون عالی بود
    فقط من هنوز نمی فهمم چرا ایران رو از همکاری تو لیست سیاه مبرا کردن (اونا که ترسی از ما ندارن می تونستن راحت ایران رو دشمن کنن)
    و اینکه چرا انقدر کم کاری میکنن در باره ایران مثلا دیالوگ های اشتباه و پرچم برعکس (البته ممکنه عمدی باشه)و طراحی اشتباه
    در کل میخوام بگم ممکنه که خیلی براشون ایران مهم نبوده فقط میخوان با این کارا شاخک یه سری ادم سیاسی رو بجونبونن که شایع رو زیاد کنن که بازیشون معروف شه فروش بره
    • پاسخ:

      سلام دوست عزیزم
      ممنون از لطفت

      1- به  دلیل اینکه بگن » مردم ایران!! ببینید امریکا دوستتون داره !!!!!!!!!!!!!!
      2- پرچم برعکس نشون سرنگونی یک نظامه از لحاظ ادبیات سینمایی
      3- قطعا مهم بوده....... و فروش بالا و پول گرفتن از یهودیای صهیونیست براشون اهمیت داشته. چون قوانینی هست که میگن اگه مثلا فلان چیز ایران رو بزنی توی بازیت انقدر پول میگیری!!

    • پاسخ:

      خواهش میکنم
      چشم با مدیر گروه در میان میذرام
    • پاسخ:

      سلام با تشکر از توجه شما
      بله این بازی درسال 2012 توسط شرکت یوبیسافت برای کنسول XBOX360 منتشر شده
      همچنین برای PS3 و PC

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

وبسایت تخصصی سواد رسانه

فــــراپــــرده

برای دعوت اساتید با این شماره تماس بگیرید :
09194403050

طبقه بندی موضوعی

فراپیشنهاد

  • نقد و بررسی کامل فیلم تایگر زنده است «Tiger zinda hai 2017»

    نقد و بررسی کامل فیلم تایگر زنده است «Tiger zinda hai 2017»

    وقتی سلمان خان سردار سلیمانی هند می شود!


    درآمدی بر سینمای هند همراه با نقداستراتژیک فیلم «تایگر زنده است»


    سلمان خان این بار در دل داعش...


    با تحلیل اختصاصی فراپرده از: 

    پرفروشترین فرنچایز تاریخ بالیوود

    جدیدترین و پرفروش ترین فیلم سلمان خان

    سیاسی ترین فیلم بالیوود در سال های اخیر

    برنده جایزه بهترین جلوه های ویژه در جشنواره 2018 Filmfare

    همراه ما باشید ...

فرابازدید

جدیدترین پست ها

نويسندگان

آخرین نظرات شما

RSS فراپرده در آپارات فراپرده در تلگرام فراپرده در سروش

هدایت به بالای صفحه