و اما نکته قابل تامل این داستان:
چرا سم تصمیم می گیرد به تهران بیاید و ایران چه نقشی در این ماجرا داشته است؟
برای پاسخ به این سوال ها بهتر است از دیالوگ های خود بازی کمک بگیریم:
زمانی که سم و گروهش تصمیم می گیرند وارد تهران شوند، اتفاقاتی درون پایگاه هوایی آن ها رخ می دهد که بررسی آن ها می تواند در جهت تحلیل اتفاقات موجود ما را یاری نماید. در ادامه به این موارد اشاره می کنم:
برنامه تلویزیونی:
TV: ایران نمی خواد درها رو باز کنه؟ آیا باید درها رو با لگد باز کرد؟ دروغ! همش دروغ! یکبار دیگه آمریکا در حال تجربه یک واقعه تروریستی است...
نکته: ظاهرا این اخبار اولین زمینه ساز آمدن سم به ایران بوده است. زیرا با توجه به این برنامه، در شبکه های تلویزیونی آمریکا انگشت اتهام به سمت ایران گرفته شده بود و سم باید صحت یا سقم آن را برای مردم و دولت آمریکا مشخص نماید. درضمن باید توجه داشت تهدیدی که از سمت ایران متوجه آمریکا پنداشته می شد، تهدید شیمیایی و یا حمایت از حمله شیمیایی تروریستی است. حال این موضوع را با جنجال غرب علیه سوریه مقایسه کنید!!
پس از اتمام این برنامه خبری، مکالمه ای میان اعضای تیم Fourth Echelon شکل می گیرد و موضوع ایران و چگونگی عملکرد تیم در قبال آن مورد بررسی قرار می گیرد. به این دیالوگ ها توجه کنید:
چارلی: حالا ما باید چیکار کنیم؟
گریم: ما پرونده هایی در دست داریم. اما مدرکی وجود نداره که ثابت کنه ایران در این موضوع درگیر شده.
چارلی: به نظر میاد اون ها (دولتمردان آمریکایی) نگران جزئیات نیستند.
سم: اسناد جعلی هستند یا واقعی مهم نیست. کنگره خون می خواد و می تونه اونو تو ایران پیدا کنه. تقریبا جنگ حتمی است، مگر این که ما بتونیم راه حلی پیدا کنیم.
چارلی: منظورت اینه که هیچ کاری از دست ما ساخته نیست؟
گریم: نه، ما دستمون اونقدرها هم خالی نیست.
چارلی: منظورت سفارت قدیمیه آمریکاست که حالا پایگاه سپاه قدس شده؟
سم: این یه عملیات بلند پروازانه است.
چارلی: حالا ما باید به رئیس جمهور چی بگیم؟ این که ما در حال رفتن به ایرانیم... رئیس جمهور؟ این طرح شماست؟
گریم: این عملیات اون (رئیس جمهور) نیست. عملیات منه.
سم: گریم، ریسک این کار خیلی بالاست، حتی برای ما.
گریم: این تنها راهیه که میشه از بروز جنگ جلوگیری کرد.
چارلی: بله، یا این که جنگ جدید رو شروع کرد.
سم: ما به تهران می ریم. این عملیات باید سریع انجام بشه. اونقدر سریع که دولت ما حتی متوجه این موضوع هم نشه.
چارلی: فکر می کنم حالم بده.
سم: تمرکز کن چارلی.
چارلی: تو می خوای این کار رو تنهایی انجام بدی؟
سم: راه رفتن به اونجا رو نشونم بده.
چارلی: این (ساختمان سپاه قدس) یکی از امنیتی ترین مکان ها روی کره زمینه. هیچ راهی برای ورود به اونجا وجود نداره.
گریم: رفتن به اونجا بخش سخت ماموریت نیست. آسمان اونجا قابل نفوذه و میشه درونش رخنه کرد.
چارلی: ما باید به شکل فیزیکی اطلاعاتو بدست بیاریم؟
گریم: من همه چیز رو برات محیا می کنم.
چارلی: اما ما نمی تونیم...
گریم: ضعیف نباش، به پیش روی فکر کن چارلی.
نکته: در اینجا دلیل ورود سم به تهران، نه دلیل خصمانه و متجاوزانه، بلکه دلیلی انسان دوستانه مطرح می شود. درواقع اینطور جلوه داده می شود که سم قصد دارد با ورود به تهران و جمع آوری اطلاعات لازم، عدم دخالت ایران در ماجرای لیست سیاه را ثابت کند تا از بروز جنگی خونین و کشتار مردم ایران جلوگیری نماید!! موضوعی که چرخشی 360 درجه ای نسبت به ماجرای اولیه بازی دارد. اما در اینجا نکات مهم دیگری نیز وجود دارند: موضوع اول در رابطه با ساختمان اصلی سپاه قدس ایران است. طبق صحبت های سم و افرادش، مکان سابق سفارت آمریکا حالا به پایگاه اصلی سپاه قدس تبدیل شده است!!!! این که چرا چنین ادعای ناشیانه ای از طرف سازندگان این بازی مطرح می شود هم خود جای تامل دارد! اگر در فیلم آرگو جاسوس آمریکایی وارد ایران می شود و گروگان ها را فراری می دهد، در این بازی هم جاسوس آمریکایی وارد ایران (بخوانید سفارت سابق آمریکا و امنیتی ترین نقطه جهان) می شود و اینبار اطلاعات فوق سری را می رباید!
موضوع دوم درمورد ادعای وجود رخنه هوایی در آسمان مقر سپاه قدس است! در جایی مطرح می شود که این مقر امنیتی ترین مکان روی کره زمین است و در جای دیگر از وجود رخنه هوایی در آسمان آن صحبت به میان می آید. واقعا باید با این پارادوکس چه کرد؟
ادامه داستان:
سم پس از بررسی تمام جوانب عملیات آماده ورود به تهران می شود. اما برای نفوذ به مقر سپاه قدس نیاز به همکاری فردی با نفوذ در ایران دارد. برای این منظور گریم سرداری (ژنرالی) به نام "علی روحانی" را به سم معرفی می کند. به این دیالوگ ها در زمان ملاقات سم و سردار روحانی توجه کنید:
سردار روحانی: برو. عجله کن. چته تو احمق؟
سم: اون داره کمی چرت می زنه. از دیدار شما خوشحالم ژنرال.
سردار روحانی: من با جاسوس های آمریکایی صحبت نمی کنم. (و سپس با سم درگیر می شود، اما سم او را تهدید می کند)
سم: حتی زمانی که همسر و فرزندت هدف گرفته شده باشن؟ منظورم اینه که اونها باید از بازار اومده باشن، ظاهرا امشب شام قرمه سبزی دارید؟
سردار روحانی: توی لعنتی...
سم: بهتره یه نفس عمیق بکشی و به این موضوع فکر کنی. من باید به درون مقر سپاه قدس نفوذ کنم، دنبال یه جواب می گردم.
سردار روحانی: من با لیست سیاه کاری ندارم.
سم: من برای توقف جنگ به چیزی بیش از کلمات تو نیاز دارم.
سردار روحانی: نمی خوام به هیچیک از افراد من آسیبی برسه. اگه فقط به یکی از اون ها آسیب بزنی همکاری من با تو قطع میشه.
سم: من نیومدم که به کسی آسیب بزنم. حالا حرکت کن.
گریم: سم، ظاهرا بلوفمون کارساز بود.
سردار روحانی: این (اشاره به گوشی ای که سم به او می دهد تا در گوشش قرار دهد) برای منه یا برای مراقبای آمریکاییت؟
سم: برای توئه که بدونی من تنها نیستم.
سردار روحانی: مثل تو.
چارلی: سم، زمانی که به سرور مرکزی رسیدی از فلشی که بهت دادم استفاده کن. اینطوری می تونی اطلاعات لازم درمورد لیست سیاه رو تخلیه کنی.
سردار روحانی: از وقتی که یه آمریکایی پاشو اینجا گذاشته زمان زیادی می گذره.
سم: از کاری که با این مکان کردید خوشحالید؟
سردار روحانی: بله، ما از سال 1979 تا حالا پیشرفت های زیادی داشتیم. (سپس سردار روحانی به نگهبان جلوی در اشاره می کند)، من حواس نگهبان جلوی در رو پرت می کنم. آماده باش.
سردار روحانی: سرباز، امشب اینجا اوضاع آرومه؟
سرباز: بله قربان. اوضاع مرتبه.
سردار روحانی: قبلا با مزاحم ها روبرو نشدی؟
سرباز: نه ژنرال. تصور نمی کنم کسی اونقدر احمق باشه که بخواد وارد اینجا بشه.
سردار روحانی: خودسری رو کنار بذارید. وقتی آمریکایی ها میترسن معلوم نیست بخوان چیکار کنن.
سرباز: بله ژنرال. البته حق با شماست.
سردار روحانی: سخت نگیر. ولی باید از تاریخ درس بگیریم و برای موفقیت تلاش کنیم.
سرباز: چشم ژنرال. مچکرم. خیلی مچکرم.
سردار روحانی: اگه می خوای از من تشکر کنی تلاش کن که سرباز خوبی باشی. تشکر زبانی لازم نیست.
سرباز: بله قربان.
سردار روحانی: شب خوبی داشته باشی.
سرباز: مچکرم قربان.
* سردار روحانی سم را تا درون پایگاه راهنمایی می کند، اما درست لحظه ای که سم فکر می کرد کارها به خوبی پیش رفته از سردار رودست می خورد.
سم: چرا منو به منطقه فوق امنیتی می بری؟
سردار روحانی: چون این تنها راهیه که برای من باقی گذاشتی. این تنها راه ورود ماست.
سم: ورود به کجا؟
سردار روحانی: زندان. جایی که ما افرادی مثل تو رو که تو کارمون دخالت می کنن اونجا نگه می داریم.
سم: من اینجا هستم تا از بروز جنگ بین کشورهامون جلوگیری کنم.
سردار روحانی: اینو به اونهایی که تو هواپیما در حریم هوایی ما هستن بگو.
سم: گاهی اوقات زمانی برای گفتگو وجود نداره.
سردار روحانی: مثل یه سرباز واقعی صحبت می کنی. ما تقریبا رسیدیم. عقب نمونی.
سم: چرا ایستادی؟
سردار روحانی: برای این که من حاضرم خانوادم کشته بشن تا این که مثل یه خائن به زندگیم ادامه بدم.
سم: بین حماقت و شجاعت تنها یه خط باریک وجود داره، سردار.
سردار روحانی: آمریکایی ها، شما فکر می کنید موسس شجاعت هستید. تاخت و تاز به اطراف، نشانه گرفتن سلاح به روی مردم بی گناه. شما هیچ ایده ای راجع به توقف لیست سیاه ندارید. حالا من به تو یاد می دم که چطور با تروریست ها باید رفتار کرد.
سم با کمک گریم از محاصره نیروهای ایرانی می گریزد و آن ها را با از پای در می آورد. از اینجا به بعد دیگر سم رسما اقدام به کشتن نیروهای سپاه می کند و جنگی غیر رسمی آغاز می شود!!!!
نکته: در اینجا سردار روحانی، از فرماندهان سپاه قدس معرفی می شود. اما ظاهر او (چه از لحاظ محاسن و چه یونیفورم) هیچ شباهتی به سرداران سپاه ندارد، به نظر شما آیا این موضوع حاصل درک نادرست شرکت یوبی سافت از وضع موجود در سپاه قدس است یا در طراحی این شخصیت عمدی وجود داشته است؟ شباهت فامیل این سردار با فامیلی رئیس جمهور جدید ایران هم در جای خود قابل تامل است. البته پیام این بخش کاملا واضح است:
نماینده ایران (روحانی) ابتدا با نماینده آمریکا (سم- یادآور عمو سام، نماد آمریکا) همکاری می کند، ولی در انتها درحالی که به نظر می رسد اوضاع به خوبی پیش می رود، او نیز به آمریکا نارو می زند.
از دیگر نکات مهم در طراحی این مرحله وجود پرچم های برعکس ایران در سرتاسر پایگاه سپاه قدس است! حال سوال این است که چرا این عمل که نشانه سرنگونی یک حکومت است، در یک نهاد مهم دولتی صورت پذیرفته است؟ آیا ایرانی ها از معنی این کار بی خبر بوده اند یا این هم یکی دیگر از نکات مسخره و ناشیانه این بازی است؟ نظیر چنین اتفاقی را می توان در فیلم تغییر شکل دهندگان 3 (Transporters 3) هم دید. پس می توان آن را بخشی از موجی ضد ایرانی در رسانه های غربی دانست و آن را اوج نفرت غرب از ایران تعبیر کرد.
مطلب بعدی درمورد نوع عملکرد نیروی نظامی ایران در قبال تجاوز آمریکایی ها به کشور است. با وجود این که سم ادعا می کند برای جلوگیری از بروز جنگ وارد خاک ایران شده، اما در حرکتی احمقانه اقدام به کشتن نیروهای ایرانی می کند. اما نکته اصلی در اینجاست که نیروهای سپاه قدس حتی توان از بین بردن یک جاسوس آمریکایی را ندارند و سم به راحتی می تواند از سد آن ها عبور نماید و اطلاعات محرانه را به سرقت ببرد. تازه پس از این جریان هم گریم اقدام به حمله موشکی علیه ماشین هایی می کند که در تعقیب سم هستند، ولی باز هم از عکس العمل دولت ایران و نیروهای نظامی خبری نیست و معلوم نیست به چه دلیل ایران تا این حد در این مورد انفعالی عمل می کند. نظیر چنین رویدادی را در بازی Battlefield 3 هم شاهد بودیم.
به این دیالوگ ها توجه کنید:
سم: هیچ خبری از نیروهای نظامی ایران نیست؟
گریم: خیلی عجیبه، اما کانال های ارتباطی هیچ تحرکی رو نشون نمی ده!
سم: ظاهرا اون ها سعی دارند این موضوع رو مسکوت نگه دارن.
* پس از تعقیب و گریزی طولانی سم موفق می شود خاک ایران را ترک کرده و وارد هواپیمای عملیاتی خود شود. درون هواپیما، گریم با رئیس جمهور آمریکا مشغول صحبت است. به دیالوگ های این بخش توجه کنید:
رئیس جمهور: این کار شما مایه تاسف بود.
گریم: البته.
رئیس جمهور: می دونی علت حضور تو در این عملیات چی بود؟ قرار بود تو چشم و گوش من باشی.
گریم: خانم رئیس جمهور، من هنوز هم چشم و گوش شما هستم.
رئیس جمهور: نه حالا که اعتماد من از بین رفته. (ارتباط رئیس جمهور قطع می شود)
سم: یالا، تو که انتظار تشکر نداشتی.
گریم: تو نمی تونی موقعیت فعلی منو درک کنی.
سم: قمار با جنگ برای نجات زندگی، درسته؟
گریم: من برای هر کاری که انجام دادم دلیل خاصی داشتم.
سم: حدس می زنم که رئیس جمهور تنها کسی نیست که دنبال یه داستان خوب می گرده.
گریم: اطلاعات بدست اومده از سپاه قدس تایید می کنه که ایران هیچ ارتباطی با لیست سیاه نداره.
نکته: معلوم نیست که مخالفت رئیس جمهور آمریکا با عملیات سم در ایران به این دلیل بوده که این کار ممکن است موجب بروز جنگ میان دو کشور شود یا این که ممکن است عملیات سم مانع بروز جنگ شود. البته با توجه به دیالوگ هایی که در ابتدا به آن ها اشاره شد (کنگره خون می خواد و می تونه اونو تو ایران پیدا کنه. تقریبا جنگ حتمی است، مگر این که ما بتونیم راه حلی پیدا کنیم.) به نظر می رسد که فرضیه اول صحیح باشد. پس درواقع می توان سم را ناجی مردم ایران دانست. این هم تصویر دیگری از منجی های آمریکایی!!! خودشان به بهانه های واهی بر طبل جنگ می کوبند و بعد خودشان از بروز جنگ ممانعت می کنند!!
نگاه آخر:
با وجود این که شرکت یوبی سافت در آخرین لحظات اقدام به تغییر محتوایی داستان بازی نمود، اما باز هم موضوع توهین به ایران همچنان در دستور کار این شرکت باقی ماند و با وجود این که ایران از محوریت هدایت لیست سیاه خارج شد، اما به این بهانه یکبار دیگر از موضوع لانه جاسوسی، عقده گشایی شد و حتی تجربه کشتار سپاه قدس هم به کاربران داده شد. در این بازی سعی شده نیروی نظامی ایران و بخش امنیتی آن ضعیف و آسیب پذیر نشان داده شود و بر عکس مانند گذشته آمریکا قدرت مطلق و برتر جهان معرفی شود. در نهایت می توان بازی جدید را هم پروپاگاندای جدید آمریکا دانست، با این تفاوت که اینبار با ظاهری دوستانه از پشت خنجر می زند!
منبع: vgpostmortem.ir