این قسمت از یادداشت خطاب به حزب اللهی هاست!
حزب اللهی بودن را با تمام تراژدی هایش دوست دارم!
با افتخار میگویم که (ان شاالله) من نیز یک حزب اللهی هستم... اگر شما هم خود را حزب اللهی میدانید، پس مخاطب مستقیم این یادداشت هستید.
بیایید با هم تعارف را کنار بگذاریم و رُک باشیم. چرا که تعارف تکه پاره کردن های ما انقلابی ها و عدم وجود نقد درون گفتمانی یکی از آفت های امروزه ماست؛ که اگر به حال آن فکری نکنیم قطعاً در آینده به مشکلات بیشتری برخواهیم خورد.
امّا بعد...
طبق عقیده عده ای (نه تمامی) حزب اللهی های عزیز و همسنگر ما (که بیشتر کسانی هستند که متاسفانه در شبکه های اجتماعی فعال اند) " همه دشمن اند مگر اینکه خلافش ثابت شود "
به قول آقامیری "بهشتی ساخته ایم که فقط ما درون آن هستیم"
این از جملاتی از اوست که من آن را قبول دارم... به خدا قسم گناه ندارد در گوشه "بهشت خدا" و "جبهه حق" دیگران را هم جا بدهیم (!) باور کنید جا کم نمی آید! آقا نمی خواهد اصلاً به آنها جا بدهید؛ لااقل به آن ها تلقین کنیم که تو هم از ما هستی. و اگر خیلی هنر داریم برویم با آن ها صحبت کنیم تا بلکه به راه ما بیاید؛
به اعتقاد من یکی از نمونه هایی که ما حزب اللهی ها تا حدودی (توجه کنید، تا حدودی) در حق وی کم کاری کردیم و بعضی جاها کار را نیز خراب کردیم درباره همین آقای آقامیری بود؛
برخی از دوستان و حتی نزدیکان بنده ایشان را به انگلیسی بودن، جاسوس بودن، اسرائیلی بودن و ... متهم می کنند!!! من ابداً نمیتوانم سطح بالای اطلاعات این عزیزان را درک کنم! لابد به بچه های بالا وصل اند. کدام یک از دوستان سند دقیقی مبنی بر ارتباط او با انگلیس یا ... دارد؟! اگر سندی دارید بیاورید ما نیز مطلع شویم. صرف گفته و ادعای چند صفحه پرطرفدار مجازی میتوان به کسی اَنگِ جاسوس بودن و وابسته بودن و ... زد؟!؟ این چه منطقی است؟!
اگر میگوییم سید صادق شیرازی و وابستگانش از خزانه داری ملکه ارتزاق می کنند انقدر شواهد و اسناد متعددی وجود دارد که این را می گوییم و اثبات می کنیم. چرا تحت جَـــــو هر افترا و کذبی که از دهانمان در می آید نثار جبهه مخالف می کنیم؟!
این دست رفتارهاست که باعث می شود به ما بگویند: "افراطی، داغ، بی کلّه و ..."
تو را به خدا لااقل بهانه دست دشمن ندهید برای بی منطق نشان دادن تفکُّرمان!
اگر به نظر آقایان (در مراتب بالا) و همسنگران (در کف میدان) برخی از تفکرات ایشان مشکل داشته (که داشته)، چند نفر پا روی نفس خود گذاشته، عناوین آیت الله و حجت الاسلام و ... را کنار زده و با آغوشی باز به سویش رفته تا او را به راه درست هدایت کنند؟!
حال فرض بگیریم این کار را نیز کسانی کرده اند؛ (که ظاهرا هم همینطور بوده)
بگویید چرا آن را رسانه ای نکرده اند که مردم بدانند این آقا نخواست قبول کند!!؟؟!! قانع شد ولی تغییر نکرد!!!
بگویند چند هزارتومان از آن پول های مبارک را خرج رسانه ای کردنِ "عدمِ هدایت شدن" این آقا کرده اید؟! (این فرضیه در صورتی است که میگویند رسانه نداریم که مطرح کنیم!)
حقیقت ماجرا این است:
عافیت طلبیم و کم کاری می کنیم!
درست است که جبهه دشمن بسیار فعال است و توهم توطئه وجود ندارد! بلکه منکر توطئه متوهم است، ولی قبول کنید که انگار ما دوست داریم جبهه حق را خالی کنیم! و کسانی که با تریپ آن ها حال نمی کنیم را دو دستی به جبهه مقابل تحویل دهیم و بگذاریم که آن ها از دوستان طرد شده ما سوء استفاده های تبلیغاتی و ... کنند.
به خدا اگر قشر مخالف آقامیری، آنقدری که برای تخریب وی تلاش کردند برای هدایت او تلاش می کردند الان شاهد چنین جریانات و التهاباتی نبودیم...
سوال آخر:
دقیقاً « فأینَ تَذهَبُون؟!؟!؟! »
علیرضا خوش منظر