سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲، ۱۲:۵۵ ب.ظ

وبسایت تخصصی سواد رسانه

فــــراپــــرده

برای دعوت اساتید با این شماره تماس بگیرید :
09194403050

فراپیشنهاد

  • نقد و بررسی کامل فیلم تایگر زنده است «Tiger zinda hai 2017»

    نقد و بررسی کامل فیلم تایگر زنده است «Tiger zinda hai 2017»

    وقتی سلمان خان سردار سلیمانی هند می شود!


    درآمدی بر سینمای هند همراه با نقداستراتژیک فیلم «تایگر زنده است»


    سلمان خان این بار در دل داعش...


    با تحلیل اختصاصی فراپرده از: 

    پرفروشترین فرنچایز تاریخ بالیوود

    جدیدترین و پرفروش ترین فیلم سلمان خان

    سیاسی ترین فیلم بالیوود در سال های اخیر

    برنده جایزه بهترین جلوه های ویژه در جشنواره 2018 Filmfare

    همراه ما باشید ...

فرابازدید

نويسندگان

همراهان ما

۰

نقدو بررسی چهره‌ی موش کثیف یهود

نقدو بررسی چهره‌ی موش کثیف یهود

راتاتویی؛ بیانیه‌ای برای تطهیر چهره‌ی موش کثیف یهود

 و اثبات سیطره‌ی او بر جهان

با فراپرده همراه باشید !!

مقدمه:
درباره‌ی عنوان پویانمایی:
همانطور که از نام پویانمایی نیز پیداست ظاهرا قرار است مخاطب نظاره‌گر داستانی درباره‌ی آشپزی و پخت غذاهای فرانسوی باشد؛ اما آیا این تمام حقیقت است؟!

راتاتویی غذایی فرانسوی است که با سبزیجات طبخ می‌شود و ریشه‌ی آن به شهر نیس فرانسه بازمی‌گردد.

یکی از نکات ظریف و جالب در انتخاب نام پویانمایی وجه تسمیه‌ی واژه‌ی rat به معنی موش که نقش اول فیلم را برعهده دارد با عنوان فیلم ratatouille است. در واقع سه حرف اول عنوان انیمیشن دربردارنده‌ی نوع شخصیت اول (موشی به نام رمی) انیمیشن است. انطباق عنوان و شخصت داستان علل حائز اهمیتی دارند که در مشروح نقد بدان‌ها اشاره خواهد شد.
درباره‌ی پویانمایی و سازندگان آن:
ایده‌ی داستان راتاتویی را چهره‌ی نه چندان شناخته شده‌ی عرصه‌ی سینما جان پینکاوا در سال 2001 مطرح کرد.

پینکاوا هسته‌ی اصلی داستان و کاراکترها را طراحی و تنظیم نمود اما هیچگاه رسماً به عنوان کارگردان فیلم نامی از او برده نشد. در سال 2005 بود که مدیریت پیکسار براد بیرد را به عنوان کارگردان جایگزین پینکاوا کرد. بیرد نیز با ایجاد تغییراتی در داستان و رفع نقایص و مشکلات موجود در آن به بازنویسی قصه پرداخت.

براد بیرد که پیش از این اثر ، توانسته بود با شگفت انگیزان جایزه اسکار بهترین انیمیشن را از آن خود کند، باری دیگر مایکل جاکینو را به عنوان آهنگساز راتاتویی با خود همراه ساخت.

جاکینو در ژانر کلاسیکال به آهنگسازی اثر پرداخت و همچون کار قبلی‌اش در شگفت انگیزان توانست به چندین جایزه مهم از جشنواره‌های مختلف دست پیدا کند.
والت دیزنی و پیکسار برای ساخت راتاتویی بودجه‌ای 150 میلیون دلاری اختصاص دادند. این پویانمایی در سال 2007 به اکران عمومی رسید و توانست به فروشی قریب به 624 میلیون دلار در سراسر جهان دست پیدا کند.

نقد و بررسی پویانمایی:
ابتدای داستان با تعریف از سرآشپز معروف فرانسه لوسیو گوستیو و رستوران معروفش آغاز می‌شود اما از همان ابتدا آنتون اگو منتقد سرشناس آشپزی در قاب تلویزیون ظاهر شده و طی مصاحبه ای به مخالفت با ایده‌ی گوستیو که بر جلد کتابش نقش بسته است، می‌پردازد.

گوستیو روی جلد کتابش این جمله را نوشته است: «هر کسی می‌تواند آشپزی کند.»

این جمله سرآغاز داستانی می‌شود که در آن رمی، موشی نابغه، آرزوپرداز و ایده‌آل‌گرا به عنوان کاراکتر اصلی فیلم پیش روی نظاره‌گران جهانی فیلم ظاهر شده و به ایفای نقش می‌پردازد.

رمی جمله‌ی معروف سرآشپز گوستیو را سرلوحه کارهایش قرار داده و با استفاده از نبوغ ذاتی و حس چشایی قوی‌اش تلاش می‌کند آشپزی کردن را بیاموزد و بهترین آشپز جهان شود.
این موش انتروپومورفیک بر خلاف سایر همنوعانش همچون انسان‌ها به مطالعه‌ی کتاب آشپزی می‌پردازد، به تماشای تلویزیون به ویژه برنامه‌های آشپزی گوستیو می‌نشیند، آشپزی می‌کند و تحت شرایطی خاص به انسان‌ها یاری می‌رساند. او حتی خطاب به دوستان موشش از جملات مذهبی استفاده می‌کند. «نزدیک بودن به خدا یعنی پاکی» جمله است که رمی به یکی از موش‌ها می‌گوید اما دریغ که موش‌ها توان درک سخنان او را ندارند. رمی از اینکه خانواده و همنوعانش توانایی‌هایش را درک نمی‌کنند ناراحت و غمزده است اما سعی می‌کند با این موضوع کنار بیاید.
رمی بیش از اینکه یک موش باشد انسانی است که لباس موش‌ها را به تن کرده است! شاید تصور این موضوع اندکی دشوار باشد اما گویا روح سرآشپز گوستیو در کالبد او حلول کرده و هوش و استعداد انسانی به او عطا کرده است! حلول روح مردگان پس از مرگ در کالبد انسان‌های دیگر، گیاهان، حیوانات و حتی اشیا از جمله موضوعات مهم و قابل توجه در مکاتب و نحله‌های فکری شرقی مانند هندوئیسم و بودیسم و حتی کابالائیسم است. در تناسخ یا وازایش، پس از مرگ بایولوژیکی، روح زندگی تازه‌ای را در بدنی جدید آغاز می‌کند.

تناسخ از منظر اسلام مردود است و در تعارض جدی با اصل معاد قرار دارد. قرآن در این باره می فرماید:
«چون یکیشان را مرگ فرا رسد گوید: پروردگارا، فرمان ده مرا به دنیا باز گردانند، شاید کارهای نیکی را که در گذشته ترک کرده بودم،(در حیات آینده) انجام دهم ،( پاسخ داده می شود): هرگز، این سخنی است (بی اساس) که گوینده خود می گوید (و به آن ترتیب اثر داده نمی شود) و از پی (مرگ) اینان عالم برزخ است تا روزی که قیامت فرا رسد و از قبرها بر انگیخته شوند.» (سوره‌ی مبارکه‌ی مومنون آیات 99 و 100)

تلاقی انتروپورفیسم فلسفی با اصل تناسخ از موش به ما هو موش انسانی پدید آورده که مخاطب از او درس زندگی کردن می‌آموزد. در انتروپومورفیزم یا بشردیسی، صفات، خصلت‌ها، ویژگی‌ها، رفتارها و کردارهای انسانی به خدایان (در اسطوره‌پردازی و شمن‌گرایی)، حیوانات، گیاهان، اشیاء و حتی تکنولوژی منتسب می‌شوند. استفاده از این ایدئولوژی در برخی داستان‌ها قدمتی چندهزار ساله دارد. نفوذ بشر‌دیسی در ادبیات داستانی و نمایشی به قدری گسترش یافته که حذف آن لطماتی جدی به ابعاد مفهومی آثار حامی این تفکر وارد می‌کند.

رمی به همراه برادرش برای پیدا کردن زعفران وارد خانه‌ی پیرزنی می‌شوند که در سقف آن موش‌ها برای خود خانه سازی کرده‌اند. رمی و امیل مشغول انجام عملیات هستند که ناگهان پیرزن متوجه حضور آن‌ها شده و بی درنگ با اسلحه‌اش به سوی آن‌ها شلیک می‌کند. بیشتر تیرها به سقف خانه می‌خورند و سقف خانه فرومی‌ریزد. به دنبال این اتفاق موش‌ها که در سقف خانه لانه کرده بودند، به سرعت از محل گریخته و به آب می‌زنند. رمی که به مطالعه علاقه‌ی زیادی دارد کتاب آشپزی گوستیو را با خود برمی دارد و به آب می‌زند. اما به دلیل شلیک‌های پی در پی پیرزن راه رمی و خانواده‌اش از هم جدا می‌شود. هر چند جدایی از خانواده برای او سخت می‌آید اما سودای سرآشپز شدن کورسوی امید را در دلش روشن نگاه می‌دارد و پیمودن ادامه راه را هموار می‌سازد. روح سرآشپز فقید گوستیو، که در جسم او حلول کرده در شرایط سخت بر او ظاهر شده و یاریش می‌رساند.

دور شدن از هم نوعان و قوانینی که آن‌ها برای اجتماع خود ساخته‌اند و اکنون به سنت تبدیل شده است، به سکوی پرتاب رمی مبدل می‌شود. رمی هر چند ابتدا به خاطر دور افتادن از خانواده نگران و دلخور است اما این دور افتادگی از سنت‌هایی که بین جهان انسان‌ها و موش‌ها دیواری بلند ایجاد کرده است موانع صیرورت او را کنار زده و نقطه‌ی عطفی در زندگی او به شمار می‌آید. رمی به عنوان یک موش دست به سنت‌شکنی زده و تلاش می‌کند سرنوشتش را به زندگی با انسان‌ها گره بزند. او تابوی ارتباط با انسان‌ها که دشمن خونی موش‌ها خوانده می‌شوند را می‌شکند و فارغ از سنت‌ها و خصومت‌ها، دست دوستی به سوی آن‌ها دراز می‌کند. حال با این توصیف اگر رمی موش به ما هو موش می‌بود هرگز به چنین مرتبه‌ای دست پیدا می‌کرد؟
رمی یک انسان موش نماست که می‌تواند حلقه‌ی مفقوده‌ی ارتباط جهان انسان‌ها با موش‌ها شود در غیر این صورت او همان موش کثیف، آلوده و چندش آور خوانده و از جامعه انسان‌ها رانده می‌شد. موش بودن یا نبودن ، انسان بودن یا نبودن مساله این است … پرسشی فلسفی که مبحث داغ محافل اگزیستنسیالیستی است. خیلی مهم نیست ماهیت رمی چیست این مهم است که او وجود دارد. رمی در جامعه‌ی انسان‌ها پذیرفته می‌شود چون او صیرورت و شدنی انسانی را طی می‌کند. از این روست که وجود رمی بر ماهیتش مقدم است همانگونه که اگزیستنسیالیست‌ها وجود را بر ماهیت مقدم می‌شمارند. رمی وجود دارد نه بدین خاطر که یک موش است و رفتارهای موشی از خود بروز می‌دهد بلکه به این علت که او می‌خواهد انسان باشد و انسان شود. رمی با اختیار انتخاب می‌کند که انسان باشد در حالی که او ماهیتا یک موش است. رمی انسان می‌شود چون از هوش و ذکاوت انسانی برخوردار است …
لینگوینی کاراکتر انسان نمای! فیلم که هیچ استعدادی در آشپزی ندارد به علت داشتن نسبت خانوادگی با آقای گوستیو سرآشپز معروف، در رستوران گوستیو که چندی پیش بدرود حیات گفته است، استخدام می‌شود.

لینگوینی مادرش را از دست داده و مجبور است برای امرار معاش و گذران زندگی به جمع آوری زباله‌های رستوران مشغول باشد. او در حین انجام وظیفه، با بی موالاتی تمام ظرف سوپ را واژگون می‌کند. لینگوینی گمان می‌کند با مخلوط کردن مواد مختلف می‌تواند سوپ را به حالت اولش بازگرداند اما حاصل تلاشش چیزی جز آش شوربای تند بد مزه نیست !! قهرمان فیلم ، موش نابغه با دور دیدن چشم آشپزها و لینگوینی بی دست و پا از آن آش شوربا، سوپی خوش طعم و بو پدید می‌آورد و لینگوینی را شگفت زده می‌کند. لینگوینی مات و مبهوت به نظاره‌ی آشپزی موش می‌نشیند …

سوپ سرو می‌شود و مشتریان رضایت کامل خود را از طعم و بوی آن ابراز می‌کنند. برخلاف زحمات رمی، طبخ سوپ به نام لینگوینی ثبت می‌شود.
سرآشپز کوتاه قد و جدید رستوران 4 ستاره‌ی گوستیو که از همان ابتدا با استخدام لینگوینی مخالف بود مجبور می‌شود به خواسته سایر آشپزها تن در دهد و اجازه‌ی طبخ دوباره‌ی سوپ را به او بدهد. اما چگونه کسی که تاکنون هیچ تجربه‌ای از آشپزی نداشته می‌تواند از پس این امتحان، موفق و سربلند بیرون آید؟
لینگوینی مجبور می‌شود با موش تبانی کند. در این تبانی و همکاری مخفی، قرار بر این می‌شود که موش ذهن باشد و لینگوینی اعضای بدن. لینگوینی که نامش شباهت زیادی به لینگویستیک و لنگویج (زبان و زبانی) دارد نقش زبان بدن موش را بازی می‌کند. ابتدا دوئالیسم ذهن و بدن هماهنگی چندانی با هم ندارند و رمی و لینگوینی نمی‌توانند با یکدیگر اتفاق نظر داشته باشند اما در ادامه با تمرین‌های زیاد ارتباط بین رمی به عنوان ذهن و لینگوینی به عنوان بدن تقویت شده و هماهنگی و هارمونی بیشتری با هم پیدا می‌کنند.

در پس مبحث دوئالیسم ذهن و بدن، مقوله‌ی مهمی که نشان از عمق استراتژیک سازندگان اثر دارد، پدیدار می‌شود. در واقع دوگانه‌ی (دوئالیسم) ذهن-بدن روبنای فلسفی اثر است و برای کشف حقایق باید به عمق استراتژیک در لایه‌های زیرین محتوای اثر رفت.
پیش از این در رابطه با کنترل بدن توسط ذهن صحبت شد. کنشگر و عامل تحریک اعضای بدن لینگوینی، موشی به نام رمی است. رمی با ذکاوت انسانی خود به راحتی بر ماشین بدن لینگوینی سوار شده و آن را تحت کنترل خود در می‌آورد. حال جای طرح این پرسش است که از این کنش‌ها و واکنش‌ها، فرماندهی‌ها و دستورپذیری‌ها قرار است چه برداشتی در مخاطب شکل بگیرد و سازندگان اثر به دنبال القای چه مفاهیمی هستند؟ چرا موشی باید بر کرسی ذهن لینگوینی تکیه بزند و ماشین بدن او را به حرکت در آورد؟ کجای این موضوع با مباحث کلان سیاسی و عمق استراتژیک سازندگان اثر انطباق دارد؟
آن‌جایی که سخن از قدرت و کنترل به میان می آید. رمی (موش نقش اول قصه) حتی زمانی که لینگوینی در خواب خوش است، با سوار شدن بر ماشین بدن او، آن را تحت کنترل خود درآورده و به مدیریت بدن می‌پردازد. با چنین پیشینه‌ی ذهنی می‌توان چنین ادعا کرد که موش نماد تفکرات، نحله‌ها و جریانات پرقدرت سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و … است که با سوار شدن بر ماشین قدرت هدایت و مدیریت حکومتی را برعهده می‌گیرند و لینگوینی نماد توده‌های مردمی و تفکرات و حاکمان ضعیفی است که تحت سیطره و هژمونی قدرت بالادستی خود بالاجبار فرمانبری می‌کنند و با سپردن افسار خود به دست آن‌ها، ضعف خود و قوی ‌بودن طرف مقابل را به اثبات می‌رسانند. بدن نمادی بایولوژیک از سیستم‌های حکومتی است و ذهنِ کنترل کننده‌ی آن بدن، حاکمیت سیستم را بر عهده دارد؛ اما دقیقاً هدف و منظور پویانمایی راتاتویی از این نمایش چیست و به طور مشخص قصد معرفی کدام ارباب و رعیت‌ها را دارد؟ در انیمیشن راتاتویی قرار است کدام تفکرات، جریانات و نحله‌ها فکری به عنوان هدایتگر و کنترل کننده‌ی حکومت‌ها و حتی جهان معرفی شوند؟
برای پاسخ به این پرسش نیم نگاهی به تاریخ و عبرت آموزی از آن راهگشاست.
موش در فرهنگ مردم اروپا نماد پلشتی، خسیسی، حرص، مخفی کاری، آفت و… است. به سبب مشکلاتی که یهود برای مردم اروپا به وجود آورده بودند، اروپاییان یهودیان را با نماد موش توصیف می‌کردند و صفات موش را به آن‌ها نسبت می‌دادند.

رفتار یهودیان در جامعه‌ی اروپا، نقش آن‌ها در گسترش ربا و آسیب‌های اقتصادی، حرص آن‌ها در مال اندوزی، خسّت در کمک به دیگران و دیگر رفتارهای مشمئزکننده‌ی آن‌ها باعث نفرت و انزجار مردم اروپا از آن‌ها گردید. یهودیان برای این که بتوانند ذهنیت نمادین مردم اروپا را نسبت به خود تغییر دهند، دست به تراشیدن شخصیت‌های داستانی و قصه‌هایی زدند تا چهره‌ای ستم کشیده و مظلوم از خود نشان دهند (در حالی که حقیقت چیز دیگری می‌گوید). جریان یهودیان صهیونیست برای تغییر ذهنیت مردم سعی کردند ذهنیت آن‌ها را نسبت به نماد یهود که موش بود، تغییر دهند تا از این زاویه چهره‌ی مخدوش و منفی یهود که به شکل موش در ذهن مردم نقش بسته بود را مثبت جلوه دهند.
در این راستا آرت اسپیگلمن نقشی مهم را ایفا کرد.

آرت اسپیگلمن در رمان گرافیکی‌اش «ماوس» به تصویرسازی مصاحبه با پدرش که از یهودیان لهستان و بازماندگان هولوکاست بوده (که اساس آن زیر سوال است)، پرداخته است.

در این کتاب اسپیگلمن از تکنیک‌های پست مدرنی استفاده کرده که در آن نژادهای انسانی با گونه‌های حیوانی توصیف شده‌اند. در رمان ماوس یهودیان به شکل موش، آلمان‌ها به شکل گربه و غیریهودیان لهستانی به شکل خوک‌هایی تصویر شده‌اند. مواد اولیه رمان اسپیگلمن را تجربیات (!) پدرش درباره هولوکاست شکل می‌دهد. علی رغم بایکوت شدید مخالفان هولوکاست در اروپا و امریکا، این اثر که به تأیید هولوکاست و مخالفت با جریانات ضد سامی‌گری و ضد صهیونیستی می‌پردازد، موفق به کسب چندین جایزه از جشنواره‌های مختلف از جمله جایزه‌ی پولیتزار در سال 1992 و کمیته‌ی یهودیان امریکا در سال 1987 شده است. اسپیگلمن در 2011 نیز از اثر جدیدش متاماوس که ادامه‌ی ماوس است، رونمایی کرد. این اثر اسپیگلمن نیز همچون ماوس، برنده‌ی چندین جایزه از جمله، جایزه کتاب ملی یهودیان و جایزه ایسنر شد.

آرت اسپیگلمن در رمان گرافیکی معروفش ماوس به توصیف شرح حال یهود در اروپا به ویژه دوران حاکمیت نازی‌ها بر بخش‌هایی از اروپا می‌پردازد. در ماوس یهودیان به شکل موش و نازی‌ها و طرفداران آن‌ها به شکل گربه تصویر شده‌اند. در این رمان چهره‌ای مثبت، زجرکشیده، مظلوم و قابل ترحم از یهودیان ترسیم می‌شود. در حالی که آلمان‌ها و نازی‌ها با چهره‌هایی منفی، بی رحم و خونخوار توصیف می‌شوند که در صدد نابودی یهودیان و رقم زدن هولوکاست هستند.

در انیمیشن راتاتویی از همین استراتژی برای تطهیر چهره‌ی یهود استفاده شده است. رمی شخصیت نقش اول داستان موشی است که از ترس مرگ و نابودی به همراه خانواده‌اش خانه‌ی پیرزن را ترک می‌گوید اما در میانه راه از آن‌ها دور می‌افتد و در ادامه با نفوذ به رستوران گوستیو نظر لینگوینی را به خود جلب می‌کند. رمی با مهارت‌ها و نبوغ سرشارش موفق می‌شود نظر انسان‌ها به موش‌ها را تغییر دهد و محبوبیت خاصی به چهره‌ی آن‌ها ببخشد. او پا را فراتر می‌گذارد و موفق می‌شود با مدیریت و کنترل لینگوینی برتری ذهنی خود را به رخ ادمیان بکشد. کنترل بدن لینگوینی و مدیریت او تداعی کننده‌ی کنترل و مدیریت حکومت‌های غربی است که رمی به عنوان نماد یهود از پس آن برمی‌آید.

با مروری بر تاریخ طرح ریزی استراتژیک یهود نقاط تاریک بیشتری از این موضوع روشن می‌شوند. یهود در طول تاریخ همواره تلاش کرده است با نفوذ به دربار و مناصب مختلف قدرت‌های جهانی به حفظ و بقای خود بپردازد و با به دست گرفتن نبض قدرت، بر معادلات جهانی تأثیر بگذارد. یکی از نمونه‌های بارز و برجسته‌ی حیات انگلی یهود، نفوذ استر و مردخای به دربار خشایارشا بوده است که در کتاب مقدس یهود اشاراتی به آن شده است. در همین راستا در سال 2006 فیلمی با عنوان «یک شب با پادشاه» اکران شد که روایتگر داستان نفوذ استر و عمویش مردخای به دربار خشایارشا است.

در عصر کنونی نفوذ و تأثیر جریانات یهودی صهیونیست بر تصمیم سازی ها و تصمیم گیری‌های حکومت‌های مطرح غربی بیش از پیش برای افکار عمومی جهان آشکار شده است.

روزها و شب‌ها سپری می‌شوند و محبوبیت لینگوینی به لطف کمک‌های رمی افزایش می‌یابد. یکی از شب‌ها که رمی در حال خوردن غذا است با شنیدن صدای خش خش کاغذ به سمت منبع صدا می‌رود. ناگهان موشی از کناره بیرون می‌جهد. او امیل برادر رمی است …
حال زمان آن فرا می‌رسد که موش قهرمان قصه به ملاقات خانواده‌اش برود.
پس از ملاقات با دوستان و خانواده رمی اندکی با برادر و پدرش از هدفش سخن می‌گوید. او تصمیم گرفته آشپزی معروف شود؛ اما یکی از ملزومات مهم آشپزی، انسان بودن است. به همین خاطر مجبور است بخشی از عمرش را در آشپزخانه کنار لینگوینی و سایر انسان‌ها بگذراند و هر از گاهی نیز به خانواده‌اش سر بزند.
رمی که پیش از این توانسته بود در آشپزخانه نفوذ کند شرایطی را فراهم می‌آورد تا موش‌های دیگر نیز بتوانند از مواد غذایی تازه‌ی موجود در آنجا استفاده کنند. یکی از شب‌ها لینگوینی متوجه این موضوع می‌شود و به شدت رمی را مورد مواخذه قرار می‌دهد و او و خانواده‌اش را از آن‌جا بیرون می‌کند.
سرآشپز اخراج شده که ضربه‌ی سختی از لینگوینی خورده برای انتقام جویی از او، با فریب کاری رمی را در قفسی حبس می‌کند.

اما پدر و برادرش به کمک او شتافته و نجاتش می‌دهند. رمی پس از آزادی قصد دارد وارد رستوران شود که با حمله‌ی بی درنگ آشپزها مواجه می‌شود اما لینگوینی که وابستگی شدیدی به موش قهرمان قصه پیدا کرده خود را سپر کرده و از رمی محافظت می‌کند. لینگوینی مجبور می‌شود واقعیت‌ها را برای آشپزها بازگو کند ولی همگی آن‌ها با شنیدن واقعیت رستوران را ترک می‌کنند.
پدر رمی که تحت تأثیر حرکت لینگوینی و فرزندش قرار گرفته تغییر موضع داده و به کمک آن‌ها می‌شتابد. او دیگر ضرورتی نمی‌بیند که فرزندش تابع سنت‌ها باشد و از انسان‌ها دوری گزیند. این اتفاق زمینه را برای حضور موش‌ها در آشپزخانه و میان انسان‌ها فراهم می‌کند. موش‌ها با مدیریت رمی به طبخ غذا مشغول و کولت (معشوقه‌ی لینگوینی) نیز در ادامه به آن‌ها ملحق می‌شود.

آنتون اگو منتقد سرسخت رستوران گوتسیو منتظر است تا غذای دستپخت سرآشپز را امتحان کند. غذا آماده و روی میز اگو قرار داده می‌شود. راتاتویی نام غذایی است که توسط رمی برای این منتقد آشپزی طبخ شده است. اگو با قرار دادن مقداری راتاتویی در دهانش به دوران کودکی‌اش زمانی که مادرش برای او این غذای سنتی فرانسوی را می‌پخت، بازمی گردد.
آنتون اگو با مشاهده رمی به عنوان آشپز در حیرت فرو می‌رود. او در نقد خود با تغییر موضعی اساسی بر نظر گوتسیو که «هر کسی می‌تواند آشپزی کند» صحه می‌گذارد. آنتون اگو که پیش از این باعث مرگ مراد رمی شده بود این بار در برابر توانانایی های شاگرد گوتسیو سر تعظیم فرود می‌آورد و به تعریف و تمجید از موش یهود می‌پردازد.
نتیجه‌گیری:
راتاتویی به دنبال این نیست که صرفا آشپزی حرفه‌ای فرانسوی را به رخ مخاطبان خود بکشاند بلکه راتاتویی در کنار غذا بودن ایده ای است که موش را به انسان تبدیل می کند و شدنی اگزیستنسیالیستی به بار می‌آورد. رمی ظاهرا یک موش بیشتر نیست اما در بطن خود یک انسان است. او نه هر نوع انسانی بلکه بشری است که صورتش نماد یهود است و سیرتش جهان بینی و برنامه‌ی یهود را دنبال می کند. نماد موش را اروپاییان بر یهود نهادند. با این حال یهود از پای ننشست و در تلاشی گسترده به قبح‌زدایی از چهره‌ی موش پرداخت! رمی راتاتویی نیز در پی قبح‌زدایی و تطهیر چهره‌ی یهود است. او پس از جدایی از خانواده به رستوران گوستیو مراد خویش می‌رود تا ضمن اثبات انسانیتش (!) قدرت خویش را علی‌رغم جثه‌ی کوچکش (که یادآور در اقلیت بودن یهود است) به رخ انسان‌ها بکشاند. رمی همچون اجداد یهودیش (!) راه بقا را در نفوذ و متصل شدن به قدرت برتر می‌یابد و به لینگوینی ملحق می‌شود. او بر اریکه‌ی ذهن لینگوینی تکیه زده و جسم مکانیکی این انسان را به حرکت درمی‌آورد. رمی با این کارش اثبات می‌کند موش نه تنها موجودی کثیف، پلشت و زشت نیست بلکه موجودی دوست‌داشتنی و هوشمند است که قادر است رستوران گوستیو را مدیریت کند. رمی با زبان بی‌زبانی می‌گوید این یهود است که می‌تواند با هوش و ذکاوت خود به مثابه ذهن عمل کرده و جهان مکانیکی را که نماد آن بدن لینگوینی است به حرکت در ‌آورد. او شرایط را برای حضور خانواده‌اش نیز فراهم می‌آورد و انسان‌ها را که دشمنان دیرینه‌ی موش‌ها بودند به دوست بدل می‌کند.

منبع:پویا نقد

تعداد بازدید: ۲۰۲۱

دیدگاه ها (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

وبسایت تخصصی سواد رسانه

فــــراپــــرده

برای دعوت اساتید با این شماره تماس بگیرید :
09194403050

طبقه بندی موضوعی

فراپیشنهاد

  • نقد و بررسی کامل فیلم تایگر زنده است «Tiger zinda hai 2017»

    نقد و بررسی کامل فیلم تایگر زنده است «Tiger zinda hai 2017»

    وقتی سلمان خان سردار سلیمانی هند می شود!


    درآمدی بر سینمای هند همراه با نقداستراتژیک فیلم «تایگر زنده است»


    سلمان خان این بار در دل داعش...


    با تحلیل اختصاصی فراپرده از: 

    پرفروشترین فرنچایز تاریخ بالیوود

    جدیدترین و پرفروش ترین فیلم سلمان خان

    سیاسی ترین فیلم بالیوود در سال های اخیر

    برنده جایزه بهترین جلوه های ویژه در جشنواره 2018 Filmfare

    همراه ما باشید ...

فرابازدید

جدیدترین پست ها

نويسندگان

آخرین نظرات شما

RSS فراپرده در آپارات فراپرده در تلگرام فراپرده در سروش

هدایت به بالای صفحه